تعریف عشق گسترده است .وسعت آن برای هرکسی متفاوت است اما تحقیقات ثابت کرده است بدترین آدمهای روی زمین هم برای خودشان دوست داشتن و عاشق شدن را برای خودشان تعریف کردهاند.
اگر در رابطهای بودید که طرف مقابل شما را دوست داشته است ، عاشق شما بوده و یا حتی به شما متعهد بوده است در حال حاضر منصرف شده و گذاشته رفته به هر دلیلی ، این ثابت نمیکند او شما را دوست نداشته یا حتی دوست ندارد ، این رفتن او ثابت نمیکند که عاشق شما نبوده و یا حتی الان عاشق شما نیست.
برای ماندن آدمها هم همین صدق میکند، هرکسی که در زندگی ما ماندگار است یا مانده لزوما ثابت نمیکند عاشق شماست یا خیر. چه بسیار زندگی ها و خانواده هایی هستند که تا ابد در کنار هم هستند اما مهر و محبت و عشقی به همدیگر ندارند و چه زوج هایی هرچند شاید تعدادشان اندک که از هم جدا شدند ولی همچنان مهر و محبتشان در دل یکدیگر است. عشق و دوست داشتن های زلیخایی که حتی با نبودشان برای معشوق خودشان احترام و حرمت قائلند در جهان هست.
رفتن کسی ثابت نمیکند که او شما را دوست ندارد و یا دوست نداشته ، چه بسا او برای حفظ حرمت و احترام افراد که اصل دوست داشتن و عاشق بودن است ، مجبور به ترک شما بوده است. بهتر است در همه شرایط خودمان را کمی جای افراد بگذاریم ، بهتر است کینه و نفرت را در دل خود نکاریم، زیرا خودمان را در بند و زندان قرار میدهیم.
چقدر خوب است که نه از رفتن کسی آنقدر ناراحت و با آمدن و ماندن کسی انقدر خوشحال نمیشدیم که در قهقرای اسارت خشم و کینه و بی احترامی قرار بگیریم .
کمی فکر کنید مشاهده خواهید کرد افرادی که الان در حال حاضر در اطراف و زندگی شما هستند گاها میتوانند چقدر حال بهمزن یا اعصابخوردکن باشند چقدر به شما بیحرمتی کنند، در حالی که آنهایی که رفتند شاید اینچنین نبودند.
این یک اصل است بودن و نبودن کسی ، ماندن و رفتن کسی عاشق بودن فردی را ثابت نمیکند. حفظ حرمت و حریم یکدیگر در روابط پیش نیاز دوست داشتنهاست چه بسا هرکجا شاهد بی حرمتی و دخالت در حریم شخصی یکدیگر کردهایم ، عشقهایمان زیر سوال رفته است.