درباره کتاب استراتژی مدیریت و رهبری
کتاب استراتژی مدیریت و رهبری نویسنده ملیکا ملک آرا، درمورد موضوعات کاربردی درباره مدیریت بهینهی کارکنان سازمانها و اداره ها ارائه میکند.
با توسعه روزافزون ارتباطات، به تدریج سازمانهای بزرگی ایجاد شدهاند که رسیدگی به برخی از مهمترین مشکلات زندگی مردم را بر عهده دارند. مدیران و رهبران این سازمانها باید دانش و قدرت درک بالایی داشته باشند تا بتوانند به شیوهی صحیح و کارآمد، اعمال مدیریت کنند.
مهارتها در سطح مدیریت عالی، میانی و عملیاتی تفاوت دارد. هر چه به سطوح و سمتهای بالاتر سازمان بروید، مهارتهای ادراکی بیشتر میشود و در سطح پایین، مهارت فنی لازم است، ولی در تمام سطوح، مهارتهای انسانی جزء جدایی ناپذیر مهارتهای لازم استراتژی مدیریت و رهبری (Strategy of management & leadership) است.
برای یک مدیریت موفق، مدیران باید وظایفی را که در چارچوب ساختاری علمی استوار است، انجام دهند که همگی به یکدیگر مرتبط هستند و نقص در اجرای هر کدام میتواند، منجر به اجرای ناقص دیگری شود و حتی اجرای کامل هر کدام میتواند، منجر به تقویت سایر وظایف شده و سازمان را به سوی چشمانداز و هدف مطلوب خود نزدیک کند.
این وظایف ماهیتی پویا دارند؛ به گونهای که میتوان آنها را کم و زیاد کرد و حتی الگوی اجرای آن را تغییر داد. با توجه به تغییر میزان اطلاعات قابل دسترس، تجدید نظر در برنامههای تنظیم شده، امری بسیار منطقی است. به علاوه با توجه به ماهیت بسیار متغیر فراگردهای محیطی، تجدید نظر مستمر در برنامهها، ضرورت مییابد. به طوری که لازم است در مقاطع زمانی معین، برنامههای قدیمی کنار نهاده شود و برنامههای جدیدی جایگزین شود.
به همین ترتیب تغییر و اصلاح مستمر برنامهها، موجب پویایی و انعطاف پذیری در سازمان میشود و این از اصول مدیریت موفق است که در آن مدیر سازمان، نقش رهبر دارد و تمامی عوامل تحت کنترل وی اداره میشود؛ چرا که همواره معیار اطاعت، مسئولیتپذیری است.
خلاصه کتاب استراتژی مدیریت و رهبری :
ویژگیهای روانی و شخصیتی کارمندان از زمرۀ مهمترین متغیرهایی است که در عرصههای مختلف زندگی روانی و اجتماعی، کاری و سازمانی وی نفوذ انکار ناپذیر دارد. طیف متنوع و وسیعی از سازههای شخصیتی تاکنون از جانب پژوهشگران و نظریهپردازان مختلف به عنوان جنبههای با اهمیت حیات شخصیتی وی مطرح و به محک پژوهش و آزمون گذاشته شده است. یکی از این سازههای با اهمیت، کمالگرایی است.
در نگاهی کلی میتوان گفت انسان موجودی است کمال طلب و فزون خواه که در صورت نبود موانع بازدارنده برای خود، هیچ حد و محدودهای قائل نیست. از بعد تعریف کمال گرایی، باور فرد به کامل بودن همراه با احساس اضطراب، فشار روانی بالا و ترس از ناتوانی در زندگی کردن بر اساس انتظارات کمال گرایانه خود است.
آلیس نخستین نظریه پرداز شناختی – رفتاری بود که کمال گرایی را شرح داد. او کمال گرایی را یکی از 12 باور غیر منطقی اساسی تعریف کرد که به پریشانی روان شناختی منجر میشود. به نظر وی کمال گرایی پذیرش این باور است که فرد باید کاملاً شایسته، لایق و باهوش بوده و در تمام امور ممکن پیشرو باشد و اینکه همواره یک راه حل دقیق، کامل و درست برای مشکلات انسانی وجود دارد و اگر این راه حل کامل پیدا نشود، فاجعهآمیز خواهد بود.