معرفی کتاب صوتی اگر بمانم
کتاب صوتی اگر بمانم به قلم گیل فورمن که جزو لیست برترین رمانهای ادبیات نوجوان و پرفروشهای نیویورک تایمز محسوب میشود، داستان عاشقانهی زندگی دختری هفده ساله به نام میا را روایت میکند که بر سر دو راهی گیر کرده است. او باید انتخاب کند که به عشق اول زندگیاش، موسیقی وفادار بماند یا خیر. حتی اگر با این انتخاب معشوق، خانواده و دوستانش را نیز از دست بدهد.
میا و خانوادهاش در یک روز برفی تصمیم به سفر میگیرند، اما در راه حادثهای رخ میدهد که همه چیز را عوض میکند. آنها در راه تصادف کرده و میا به همین دلیل حافظهاش را از دست میدهد و فقط بعد از آن حادثه را به یاد دارد. اما کم کم سعی میکند تکهها را کنار هم بچیند تا گذشته و انتخاب سختی را که باید انجام دهد را به یاد بیاورد و بداند که چه چیزی را از دست داده است. این موضوع به شکلی زیبا اما غمانگیز دید او به زندگی، عشق و خانواده را تغییر میدهد.
گیل فورمن (Gayle Forman) داستان کتاب اگر بمانم (If I Stay) را از زبان میا و در مدت دو روز روایت میکند. میا در این روایت داستانهای تلخ و شیرین زندگیاش را بازگو کرده که گاه تجربهی خندیدن و گاه گریه کردن و اضطراب را در شما ایجاد میکند.
جراحی میا در بیمارستان که تمام میشود او در وضعیت ناخوشایندی قرار میگیرد و میخواهد از زندگی دست بکشد که ناگهان صدای موسیقی میشنود و به جنگیدن ادامه میدهد. پس از مدتی که به نظر میآید وضع او به قدر کافی ثابت شده، آدام به ملاقاتش میرود و به او میگوید در آزمون ورودی جولیارد پذیرفته شده و اگر زنده بماند، هر کاری از دستش بر بیاید برای او انجام میدهد. میا در بیرمقی کامل خاطرات شیرینش را مرور کرده و دست آدام را میفشارد و چشمانش را باز میکند.
از روی این کتاب فیلمی هم به همین نام ساخته شد که در سال 2014 بیش از 78 میلیون دلار در دنیا فروخته شد و علاوه بر آن جوایز متعددی را نیز از آن خودش کرد.
در قسمتهایی از کتاب صوتی اگر بمانم میشنویم:
«پزشکها مدام میآیند و سر میزنند و پلکهایم را بالا میگیرند و چراغ قوه در آن تکان میدهند. کمی خشن و شتابناک هستند؛ انگار ارزش ندارد با پلک آدم مهربانتر رفتار کنند. باعث میشود بفهمم ما در زندگیمان چقدر چشمهای هم دیگر را کم لمس میکنیم. شاید پدر و مادرمان پلکمان را نگه دارند تا توی چشممان فوت کنند که گرد و خاک بیرون بیاید؛ یا شاید همسر کسی قبل از خواب مثل لمس بال پروانه چشمهایش را ببوسد؛ اما پلک مثل آرنج یا زانو یا شانه نیست، یعنی بخشهایی از بدن که به لمس و تکان خو گرفتهاند.»