معرفی کتاب دختر ،دست از عذر خواهی بردار

فهرست مطالب

معرفی خلاصه کتاب دختر، دست از عذرخواهی بردار

ریچل هالیس در خلاصه کتاب دختر، دست از عذرخواهی بردار که یکی از پرفروش‌ترین آثار نیویورک تایمز است، به تمامی زنان یادآوری خواهد کرد که برای رسیدن به رویاهایشان باید تلاش کرده و افسار زندگی‌شان را در دستان خود گیرند.

مسائل بسیاری وجود دارند که باید انجام داد. چیز‌هایی که در عین دشواری، به نظر ساده می­‌رسند. اما باید دانست که برای رسیدن به اهداف هرگز نباید تسلیم شد. بدون شک هنگامی که در آغاز یک مسابقه طولانی قرار دارید، هیجان زده و مملو از احساس هستید، اینکه بخواهید به خط پایان برسید و اصلاً از مسیر خارج نشوید چالش­ برانگیز است. اما این مهم امکان پذیر است، مشروط بر اینکه به خودتان ایمان داشته باشید.

به عقیده ریچل هالیس (Rachel Hollis) در خلاصه کتاب دختر، دست از عذرخواهی بردار (Girl, stop apologizing) باید هر روز به بهترین نسخه خودتان تبدیل شوید. به خودتان بیشتر گوش دهید و تمرکز بیشتری بر روی خودتان داشته باشید. بله هم اکنون وقتش رسیده است تا دست از عذرخواهی به خاطر هر آنچه که هستید، بردارید. حالا وقت آن رسیده است تا به آن چیزی تبدیل شوید که برای آن آفریده شده‌اید.

آثار بسیاری در حوزه‌ موفقیت نوشته شده اما خلاصه کتاب دختر، دست از عذرخواهی بردار با نگارشی جذاب نسخه‌ای به روز شده از آثار متفاوت در این عرصه به شمار می‌آید. ریچل در این اثر اشتباهات زندگی خود را با بیانی طنز و بدون احساس شرمساری مطرح می‌کند که این در نوع خود نقطه‌ی قوتی جالب برای این کتاب است.

در واقع ریچل در این کتاب در رابطه با یک ایده کلی سخن می‌گوید و آن ایده کلی این است که اگر کاری را به خاطر خودتان انجام دادید اما هیچ‌‌کس آن را درک نکرد، شرمنده نباشید. او معتقد است اگر شما کاری را انجام دادید که سبب شد تا احساس خوبی در درونتان شکل گیرد، این کار با ارزش است و به هیچ وجه نباید شرمنده بود.

قطعا اگر خواهان آن هستید که زندگی بهتری داشته باشید و به اهداف خود برسید این اثر می‌تواند با ارائه‌‌ای از نکات ساده و کاربردی مسیر مشخصی پیش روی شما قرار دهد اما در نهایت این خود شما هستید که باید در این مسیر قدم بردارید.

در بخشی از کتاب خلاصه کتاب دختر، دست از عذرخواهی بردار می‌خوانیم:

ریچل دوست داشت خودش را به چالش بکشد، برای کارهایی که دوست داشت نهایت تلاش را صرف می‌کرد و شجاعانه برای کارهایی که هرگز شناختی از آن‌ها نداشت وقت می‌گذاشت، زیرا به آن کارها علاقه داشت. می‌دانست که افرادی در بیرون هستند که او را قضاوت، و شاید هم تحسین کنند و باعث خوشحالی بیشترش شوند؛ اما نگاه دیگران می‌تواند باعث ناراحتی او هم بشود. به هر حال، او اهمیتی به نگاه و قضاوت دیگران نمی‌داد. او عادت داشت به جلسات ورزش فرزندانش برود و به تماشای آن‌ها بنشیند، اما حالا آن زمان را به کار کردن با رایانه اختصاص داده است. از مدرسه پسرش با او تماس گرفتند و خواستند ببینند که چرا پسر او تنها دانش‌آموز کلاس است که هنوز تمام تکالیف لازم را انجام نداده است؟

او می‌دانست که دیگران درباره نگرش مادرانه‌اش قضاوت می‌کنند، اما او همه قضاوت‌ها را نادیده می‌گرفت و ایمان داشت که فرزندانش او را درک می‌کنند.

گاهی اوقات می‌خواهید نسبت به کاری که انجام می‌دهید متعهد باشید، واقعاً به دیده شدن توسط دیگران نیاز دارید، نه نظر و قضاوت آن‌ها. پس مستقل بودن را تمرین کنید، خودتان در مورد هر چیزی تصمیم بگیرید و نیازی نیست درمورد ایده دیگران فکر کنید. گاهی اوقات واقعاً به توصیه و مشورت افراد دور و بر نیاز دارید، پس به توصیه آن‌ها گوش دهید و با قلبتان احساسش کنید، اگر نظر دیگران از نگاه‌تان درست است، پس فرصتی برایتان ایجاد شده تا کمبودهایتان را برطرف کنید، اما اگر این توصیه‌ها اساساً انتقاد از شماست، هیچ اهمیتی ندهید و با قدرت به مسیر حرکت خود ادامه دهید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *