معرفی کتاب صوتی مسخ

فهرست مطالب

معرفی کتاب صوتی مسخ

کتاب صوتی مسخ مشهورترین اثر فرانتس کافکا، درباره‌ی فروشنده جوانی به نام گرگوار سامسا است که وقتی از خواب بیدار می‌شود، متوجه می‌شود به یک مخلوق نفرت‌انگیز حشره مانند تبدیل شده است.

مسخ شدن قهرمان داستان به یک حشره را می‌توان نماد زندگی پوچ و بی‌معنا و مفهوم انسان امروز دانست که از زندگی خشک و بی‌روح مادی و ماشین زده امروزی به تنگ آمده و از خود بیگانه و مسخ می‌شود.

گرگوار در عوض آنکه از این تغییر حیرت کند آن را به عنوان یک اتفاق ناگوار می‌پذیرد و تلاش می‌کند همسویی‌ای میان زندگی انسانی‌اش و این مسأله که او سوسکی غول‌پیکر شده ایجاد کند. گره‌گوار تبدیل به موجودی منفور در خانواده می‌شود و او می‌بایست با این وضعیت کنار بیاید.

کافکا، خود از بیگانگی در فضای خانواده و ترس و احساس گناه در برابر پدرش رنج می‌برد و این مفهوم را به خوبی در مسخ (The Metamorphosis) به نمایش گذاشته است. این رمان سورئال به سبکی نمادین وضعیت انسان را در شرایطی که به روزمرگی و زندگی یکنواخت دچار می‌شود به تصویر می‌کشد. چنانچه دابلیو. اچ. اودن می‌گوید: «کافکا برای ما مهم است چرا که مهلکه‌ای که نمایش می‌دهد مهلکه انسان مدرن است.»

لحن فرانتس کافکا (Franz Kafka) روشن و دقیق و رسمی در تضادی حیرت‌انگیز با موضوع کابوس‌وار داستان دارد؛ او در مسخ تنهایی بشر و سرگشتگی و گسیختگیش را از جامعه پرآشوب نشان می‌دهد.

مسخ سرگذشت انسانی است که تا وقتی می‌توانست فردی مثمر ثمر برای خانواده خود باشد و در رفع نیازهای آنان تلاش کند، برای آنان عزیز و دوست داشتنی است. اما همین که به دلایلی دچار از کار افتادگی می گردد و دیگر قادر تامین مایحتاج خانواده نیست، نه تنها عزت و احترام خود را از دست می‌دهد بلکه به مرور موجودی بی‌مصرف و مورد تنفر خانواده تبدیل می‌شود. این خانواده سمبل جامعه‌ای است که نسبت به افراد ضعیف و ناتوان بی‌رحم است و آن‌ها را مضر و مخل برای خود می‌بینند و از انسان‌هایی فرصت انجام کوچکترین کارها را دریغ می‌کند که شاید بتوانند منشا کارهای بزرگ در آینده شوند.

بخش آغازین «مسخ»، که اعجاب، طنز و کنایه را در کنار هم دارد، از جمله شناخته‌ شده‌ترین پاراگراف‌های ادبی جهان است: «یک روز صبح، همین که گرگوار سامسا از خواب آشفته‌ای پرید، در رختخواب خود به حشره‌ی تمام عیار عجیبی مبدل شده بود. به پشت خوابیده و تنش مانند زره سخت شده بود. سرش را که بلند کرد ملتفت شد که شکم قهوه‌ای گنبد مانند دارد که رویش را رگه‌هایی به شکل کمان تقسیم‌بندی کرده است. لحاف که به زحمت بالای شکمش بند شده بود، نزدیک بود به کلی بیفتد و پاهای او که به طرز رقت‌آوری برای تنه‌‌اش نازک می‌نمود جلوی چشمش پیچ و تاب می‌خورد. گرگوار فکر کرد: چه بر سرم آمده؟ مع‌هذا در عالم خواب نبود. اطاقش درست یک اطاق مردانه بود گرچه کمی کوچک، ولی کاملا متین و بین چهار دیوار معمولیش استوار بود. روی میز کلکسیون نمونه‌های پارچه گسترده بود، گرگوار شاگرد تاجر بود که مسافرت می‌کرد…»

فرانتس کافکا، یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان آلمانی زبان در قرن بیستم بود. آثار کافکا در زمره‌ی تأثیرگذارترین آثار در ادبیات غرب به شمار می‌آیند. کافکا صاحب آثاری چون آمریکا، محاکمه، مسخ و… پس از فوت در اثر سل به شهرت جهانی رسید.

0 0 رای ها
امتیاز دهید
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
لطفا نظر دهید.x