معرفی کتاب خستگی جنسی
کتاب خستگی جنسی به قلم محمدرضا تقدمی، دربردارندهی راهکارهایی است که به سلامت و بهداشت روانی و جنسی همسران در گروههای سنی مختلف کمک میکند زیرا سلامت در روابط جنسی نخستین شرط استواری روابط خانواده و سعادت زوجین محسوب میشود. این کتاب اسکن شدهی نسخهی اصلی است.
در بیشتر موارد پدیدههای اطراف ما در مناسبات جنسی تأثیر میگذارند. شادی و اندوه، پیروزی و شکست، محرومیت یا برخورداری، و نیز وضعیت اجتماعی، روابط فامیلی، تغذیه و بهداشت، آب و هوا و بسیاری از پدیدههای دیگر از عوامل تشدید یا تضعیف کننده نیروی جنسی به شمار میآیند. ولی موارد گفته شده را میتوان تا اندازه زیاد زیر کنترل در آورد و بر آن مسلط شد. خستگی جنسی از پدیدههای شایع در روابط زناشویی محسوب میشود.
این پدیده، خصوصا با دور شدن انسان از زندگی طبیعی و مواجه شدن با سختیهای زندگی بشر کنونی بیشتر شده است. تحقیقات نشان میدهند که عمر جنسی بعضی از همسران بسیار کوتاه است و یا اینکه کم کم رنگ میبازد. لذا زوجین روابط زناشویی را خسته کننده و کسالتبار میپندارند و آن را وظیفهای سنگین و تکراری میدانند و گاه حتی ادامه آن را غیرممکن میشمارند.
بعضی از مردان باور دارند که با ازدواج مجدد میتوانند، به روابط جنسیشان رنگ و العاب تازه و بیشتری ببخشند. بعضی دیگر نیز به زندگی زناشویی خود ادامه میدهند اما به آن پایبند نمیمانند و تسلیم تنوعطلبی میشوند. پرسش اینجاست: چرا جاذبههای بیرون از چارچوب زناشویی قوی تر عمل میکنند؟!
به عبارتی دیگر چرا زن و شوهر نسبت به تحریک یکدیگر رغبتی نشان نمیدهند و یا منفعل رفتار میکنند؟! در حالی که «اریک فروم» که از روانشناسان و جامعهشناسان برجسته محسوب میشود، اعتقاد دارد انسان میتواند بدون عوض کردن شریک جنسی (زن و شوهر) با همسر خود تا آخر عمر به ارضای کامل جنسی دست پیدا کند.
در بخشی از کتاب خستگی جنسی میخوانیم:
بگذارید ببینیم سایر احساسها چگونه میتوانند بر احساس جنسی تأثیر بازدارنده بگذارند و راه لذت و شادی را بر ما ببندند. برای نمونه میبینیم که خشم ابراز نشده ممکن است سبب شود که ما پرخاشجویانه یا غیرمستقیم خود را از رابطه جنسی کنار بکشیم و یا از آن امتناع ورزیم.
در نمونههای دیگر، دغدغه درست انجام دادن کار، با اضطراب ناشی از مورد علاقه، طرف توجه با احترام بودن، در میزان هیجان جنسی تأثیر میگذارد. نیاز به نزدیکی و صمیمیت یا سهیم شدن در غم کسی، میتواند بر میزان لذت ما از رابطه جنسی تأثیر بگذارد. گاهی به رابطهای جنسی تن میدهیم، نه بدان سبب که بدین کار مشتاقیم، بلکه بدین علت که به آغوشی گرم و پرمهر نیاز داریم اما به هم آغوش گشتن قناعت نمیکنیم، و خود یا جفت خویش را به پیشروی وادار میکنیم.
وقتی گونهای از احساسات ابراز نشده بر فضای بستر مسلط میشود، معمولا با دخالت خود محیط را آلوده میکند. احساسات خصمانه، ترس ایجاد میکند و ترس احساس بیگانگی و سکوت پدید میآورد و همه اینها رابطه جنسی را به کنشی خالی از احساس، بی روح، و فاقد عشق مبدل میکند. تماس جنسی برقرار شده است، در حالی که قلب هر دو تن، تهی از شور و التهاب و مملو از ترس و تنهایی است.