کتاب تفاهم نوشتهی شمس الدین حسینی و الهام آرام نیا، به شما میآموزد که در مورد خودتان، همسر و ارتباطتان، چطور میتوان به درک بهتری رسید. با جایگزینی باورها و نگرشهای سالم به جای باورها و نگرشهای ناسالم، میتوان با همسر خود راحتتر کنار آمد و از ازدواج و ارتباطی لذت برد که شایستهی افراد است.
اگر بپذیرید که افراد باهم متفاوت هستند، میتوان به طور جدی بررسی کرد که چقدر با همسرتان تفاوت دارید. هر انسانی منحصر به فرد است و در واقع، نمیتوان نوع انسان را طبقهبندی کرد! اما با درکی بهتر و بیشتر نسبت به تفاوتها، نظام طبقهبندی زیر میتواند مفید واقع شود.
مطالعات ریختشناسی، افراد را به سه دسته تقسیمبندی کرده که این سه دسته با تفاوتهایی روانشناختی همراه هستند: عملگرایان، احساسمحوران و ذهنگرایان. همچنین، نظر اکثریت بر این است که به طور بالقوه، افراد دارای خصوصیاتی همچون: حمایت کننده، ترقیخواه، کنترلگر و تحلیلگر، هستند که با درک و آگاهی بیشتر میشود این خصوصیات را رشد داد و یکپارچه ساخت.
به ندرت دیده میشود که زوجی، همیشه با هم هماهنگ باشند. در حقیقت، واقعبینانه نیست متوقع باشید تمایل شما همان سمتی برود که همسرتان میگوید و یا انجام میدهد. عموما زوجهایی که رابطهای سالم و شاد دارند، بیشتر اوقات احساس هماهنگی میکنند. البته ممکن است نسبت به برخی از مسائل، نگرشهای متفاوتی داشته باشند اما، صرفنظر از تفاوتها به نظریات یکدیگر احترام میگذارند.
تفاهم یا سازگاری، به این مفهوم نیست که شما و همسرتان درست شبیه به یکدیگر هستید؛ در حقیقت این تفاوتهاست که شما را جذب یکدیگر میکند! اگر زن و شوهری شبیه به هم باشند، خیلی زود زندگیشان کسل کننده شده، و اگر تفاوتها زیاد باشد، به جای تعادل باعث اختلاف و تنش خواهد شد.
تفاهم، به معنای توانایی ایجاد هماهنگی در زندگی مشترک و داشتن توافق و تعادل با یکدیگر است. تفاهم را به مفهوم یکی شدن باهم، نیز میتوان توصیف کرد اما، به شرط آنکه هر یک از طرفین، مانعی برای رشد استعدادها و ظرفیتهای طرف مقابل نباشند! در تمام زمینههای مختلف زندگی، زن و شوهر از مسائل فیزیکی گرفته تا، عقل و هوش، احساسات، مسائل مالی، استقلال فردی، معنویت، کار، گفتوگو، روابط جنسی، عادات زندگی و اجتماعی بودن نیازمند سازگاری هستند و معمولاً ویژگیها و مهارتهایی که کسب میکنند، در جهت سازگاری با طرف مقابل، به آنها کمک خواهد کرد. همسر خوب، باید انعطاف پذیر و تغییر پذیر باشد و با شرایط و موقعیتهای مختلف، خودش را وفق دهد. تفاهم، فرآیند رشد است و بدون کسب مهارت تفاهم، رشد امکان پذیر نخواهد بود.
هر زمانی که شما و همسرتان در جهتی همسو رشد کنید و هدف مشترکی داشته باشید، به طور طبیعی مکمل یکدیگر خواهید بود و همچنین به یکدیگر نیاز خواهید داشت تا در رشد مناسب، به هم کمک کنید و با هم یک کل را بسازید. به خاطر داشته باشید اگر قرار باشد رابطه دوام بیاورد و رشد کند، باید بر مبنای تفاهم و سازگاری باشد.
در بخشی از کتاب تفاهم میخوانیم:
همهی ما، دارای خلق و خو، علایق و شخصیتهای متفاوتی هستیم. مهم این است که شما و همسرتان، ارزشهای یکسانی داشته باشید. درجهت هماهنگ کردن ارزشهایتان با همسرتان، هرقدر بیشتر دقت کنید، بهتر میتوانید زندگی مشترکتان را شاد و بادوام سازید. وجود هر تفاوتی بین ارزشها، میتواند بهتنهایی منبع اختلاف باشد و عاملی برای تعارض. در تمام اختلافهای زندگی مشترک، تفاوت در ارزشهای اصلی، نقشی اساسی را بازی میکنند.
در ارتباط با دیگران، اصولی که رفتار ما را تعیین میکنند، ارزشها هستند؛ آنها معرف طرز تفکر ما دربارهی چگونگی رفتارمان با دیگران، و چگونگی رفتار دیگران با ما میباشند. ارزشها، شکل دهندهی جهان ایدهآل ما هستند. برای نمونه: وفاداری به همسر، نوعی ارزش است. در دنیایی مطلوب، زن و شوهر به یکدیگر اعتماد دارند و یکدیگر را فریب نمیدهند. در عصر متغیر کنونی، ارزشها نقش لنگر را بازی میکنند؛ و درواقع، معیارهایی هستند که به هنگام شک و تردید میتوانیم بهعنوان مرجع، به آنها رجوع کنیم.
ارزشها تابع قانون همه یا هیچ هستند. یعنی اگر شما صداقت را نوعی ارزش بدانید، تحت هر شرایطی، صداقت خواهید داشت، نه اینکه فقط در موقعیتهای خاص صادق باشید! اگر برای انجام دادن کاری، نسبت به دروغگویی احساس خوبی داشته باشید، هرگز قادر نخواهید بود که آنکار را انجام دهید! اگر برایتان راستگویی نوعی ارزش است، پس هر دروغی، هر چند کوچک، شما را ناراحت کرده و موجب کاهش عزت نفستان میشود.