معرفی کتاب کار از کار گذشت
کتاب کار از کار گذشت نوشته‌ی ژان پل سارتر در بستری عاشقانه به فضای شهر پاریس و فرانسه در طول جنگ جهانی دوم می‌پردازد. سارتر در این نمایشنامه نیز همچون سایر آثارش سعی در انتقال مفاهیم عمیق فلسفی دارد.
داستان این نمایشنامه درباره‌ی زن و مردی است که بدون آشنایی با هم زندگی کرده و به نوعی درگذشته‌اند و در دنیای پس از مرگ به یکدیگر علاقه‌مند می‌شوند. کتاب کار از کار گذشت (The Chips Are Down) داستان زندگی و مرگ اِو و پی‌پر را برای شما شرح می‌دهد. اِو به دست شوهرش کشته می‌شود چرا که این مرد قصد دارد با خواهر اِو ازدواج کند و تمام ثروت خانوادگی را تصاحب کند. پی‌یر هم به ضرب گلوله‌ای به قتل رسیده است. عشق اِو و پی‌یر تنها برای آن‌ها حسرت به همراه دارد و افسوس می‌خورند که چرا زودتر یکدیگر را ملاقات نکردند. این نمایشنامه یک داستان عاشقانه‌ی ساده نیست بلکه قرار است برای ما از سختی و ناممکن‌های زندگی و سرنوشت آدمی بگوید.
ژان پل سارتر (Jean Paul Sartre) این نمایشنامه را در سال ۱۹۴۷ منتشر شد و داستان در شهر پاریس طی جنگ جهانی دوم می‌گذرد. این کتاب یکی از نمایشنامه‌های کمتر شناخته شده‌ی سارتر است که خواندن آن برای آشنایی بیشتر با افکار و اندیشه‌های این فیلسوف و نویسنده‌ی بزرگ خالی از لطف نیست.
ژان پل سارتر کیست؟
ژان پل سارتر (Jean Paul Sartre) یکی از مطرح‌ترین روشنفکران فرانسه در قرن بیستم محسوب می‌شود. او علاوه بر نویسندگی، فیلسوف، فیلمنامه‌نویس، نمایش‌نامه‌نویس، روزنامه‌نگار، فعال سیاسی، منتقد نیز بود. یکی دیگر از دلایل اهمیت سارتر در این است که می‌توان وی را یکی از پیشگامان مکتب اگزیستانسیالیسم دانست.
وی با نام کامل ژان پل شارل ایمار سارتر در ۲۱ ژوئن ۱۹۰۵ در پاریس به دنیا آمد. سارتر در آثار خود تلاش می‌کند به مفاهیم فلسفی بپردازد و این مسئله حتی در رمان‌ها و نمایشنامه‌ها نیز نمود بسیاری دارد. از میان آثار مطرح او می‌توان به دست‌های آلوده، تهوع، شیطان و خدا، سن عقل و… اشاره کرد. سارتر در سال‌های پایانی عمر بینایی خود را از دست داد و سرانجام در سال ۱۹۸۰ درگذشت.
فلسفه‌ی اگزیستانسیالیسم به چه معنا است؟
فلسفه اگزیستانسیالیسم یا اصالت وجودى در سال‌هاى اخیر رواج بسیارى یافته و پیروان بیشمارى گرد خود آورده است اما این فلسفه از لحاظ اصول جدید نیست و مدت‌ها است فیلسوفان شرقی و غربی پیرو آن بوده‌اند.
اگزیستانسیالیست‌ها عقیده دارند در تمام دوره‌هاى تاریخ همه‌ى مردم بدونِ استثناء کم و بیش احساس مى‌کرده‌اند که وجود به جایى متکى نیست و فقط بیم و هراس از مجهولات انسان را وادار به قبول و اعتقاد به بعضى قیودات مى‌کند، یعنى عقیده دارند که سوء نیت بر عقاید همیشه حکم‌فرما بوده و خواهد بود. به عقیده‌ى اگزیستانسیالیست‌ها اعتقاد، یعنى سوء نیت، زیرا بشر هرگز رمز وجود را کع حقیقی هست نمى‌تواند درک نماید پس شخصِ معتقد که به اصول معینى پاىبند است قطعاً سوء نیت دارد خواه این اصول مذهبى باشد یا مرامى و مسلکى، پیروانِ این فلسفه با تعصب از هر کجا که ناشى شود و به هرچه متکى باشد مخالفند و عقیده دارند که شخص معتصب از لحاظ وجود خود و در باطنِ خویش متعصب نیست بلکه چنین وانمود مى‌کند و همین تظاهر عین سوءنیت است.
در بخشی از نمایشنامه‌ی کار از کار گذشت می‌خوانیم:
در اتاق پذیرایى که مجاور اتاق خواب است دختر جوانى در مقابل پنجرهاى که به طرف کوچه باز شده ایستاده است و به داخل کوچه نگاه می‌کند. صداى پاى سربازان از خیابان به گوش می‌رسد و این صدا هر لحظه نزدیکتر می‌شود. آندره شارلیه وارد اتاق پذیرایى شده و در را می‌بندد. در این موقع چهره او گرفته و حاکى از گرفتارى درونى اوست. با صداى بسته شدن در دختر جوان سرش را برمیگرداند. زیبا و جوان است و شاید در حدود هفده سال داشته باشد و هرچند صورتش عبوس و گرفته است لیکن هنوز قدرى بچگانه به نظر می‌آید.
بیرون به صداى پاى چکمههاى سربازان که کف خیابان را میکوبد آهنگ سرود خشک و موزون نظامى فضا را فراگرفته است.
دختر جوان با یک حرکت تند پنجره را می‌بندد و آشکار است که به زحمت می‌تواند خونسردى خود را حفظ نماید. به عقب برمی‌گردد و با لحنى حاکى از عصبانیت می‌گوید:
از صبح تا حالا یک ریز رژه می‌روند
آندره در حالی‌که خود را نسبت به او بی‌توجه نشان می‌دهد چند قدم حرکت کرده و با قیافه ریاکارانهاى نزدیک یکى از نیمکتها مىایستد. دختر جوان به طرف او آمده و با نگاههاى اضطرابآمیز خود او را مورد پرسش قرار مىدهد.
آندره سرش را بلند کرده و نظرى به دخترک انداخته و با حرکت و اخمى که ظاهراً از اعتقاد و تسلیم او به قضا و قدر حکایت مى‌کند مىگوید:
خوابیده است.
تصور مىکنید خوب بشود؟
آندره جواب نمىدهد.
